غزل خوان برای خدا حا فظی - سجاده ای پر از یاس غزل خوان برای خدا حا فظی - سجاده ای پر از یاس
امروز : سه شنبه 04 تیر 24 ، 6:47 عصر
بزرگترین دریغها در روز رستاخیز دریغ مردى است که مالى را جز از راه طاعت خدا به دست آورد ، پس مردى آن را به ارث برد و در طاعت خداى سبحان انفاق کرد . او بدان انفاق به بهشت رفت و نخستین بدان راه دوزخ سپرد . [نهج البلاغه]
غزل خوان برای خدا حا فظی

http://img.villagephotos.com/p/2006-1/1139278/hovalbaghi.JPG
ترسیدم از گناهی نکرده
ترسیدنی بچه گانه درنبود آب و دانه
ترسیدم از بی تو تنها بودن
در سر راه مردمان تند رو سنگ صبور بودن
ترسیدم از کنایه های زنده دار شبگرد
ترسی به اندازه چهل سال و اندی مرگ
دوستان اسپند برایم دود کنند
شاید بریزد ترس یک تنهای شبگرد
ترسیدم از انچه مرا بی دین لقب دهند
یا برای گناه نکرده کافر شمارند مرا
سالی گذشت در پس خاطرات شبها و سحر ها
بیت الغزلی جور نشد برای درمان این دردها
شبرو به این تن تبدار هزار زخم زد
زخمی که تا نشانی صبح را
 از لای زخم های دل چاک پیدا کند
آماده بود دلم برای قربانی شدن
اما مجال برد طاقت از کفم
تیری  به وسعت نا سزای دوست
 نیش زد  از روی محبت زددل مرا
دوستان همراه گویی تاریخ بازگشته است
  می ترسیدم خدا حافظی بگیرد مجال دلم
هر چند که جایی نیست در مرا برای حضور
پس ای مرگ؛
 شانه هایت را برای دستان دلم باز کن

ترحیم ویژه




کلمات کلیدی :